-
قصه ها
پنجشنبه 13 خردادماه سال 1389 17:22
. . . قصه مان با شنیدن قصه ای آغاز شد..قصه ای که تو دوستش نداشتی و من دوستش داشتم..شاید نشنیدیش و من شنیدم..نمی دانم..اما دوست دارم لحطاتی را که با هم به قصه ای گوش می دهیم..انگار که قصه ها با قصه ما می آمیزند و بعد از هر قصه آدمی دیگریم..قصه مان هم عوض می شود...باهم که قصه گوش می دهیم حال دیگری دارد...تمام اید روزها...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 31 اردیبهشتماه سال 1389 17:28
. . . . سکوتم پر از حرف هایی ست که شنیده نمی شوند.. . . .
-
addictin
پنجشنبه 19 فروردینماه سال 1389 20:36
. . What I want is to be needed. What I need is to be indispensable to somebody. Who I need is somebody that will eat up all my free time, my ego, my attention. Somebody addicted to me. A mutual addiction Chuck Palhaniukـ
-
اشتباهی
دوشنبه 26 بهمنماه سال 1388 23:05
. . . ما اشتباه کردیم یا رویای کودکیمان؟ . . .
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 بهمنماه سال 1388 16:11
. . . لطفا هنر را خاموش نکنیم! . . .
-
فصلی دیگر
یکشنبه 29 آذرماه سال 1388 00:36
بزرگترین سوالم این روزها این است... . . . چرا؟ . . . . .
-
؟؟؟
دوشنبه 25 خردادماه سال 1388 01:40
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 خردادماه سال 1388 16:24
. ... ..... این روزا سبز و بیشتر دوست دارم!
-
?Just Tell Me Why
یکشنبه 4 اسفندماه سال 1387 00:12
. . . می دونی نفس کشیدن زیر آب یعنی چی؟ . . . .
-
.......
سهشنبه 29 بهمنماه سال 1387 23:27
. . . ? After such knowledge, what forgiveness T.S.Eliot- . .
-
Hell is the very others II
جمعه 25 بهمنماه سال 1387 21:50
Michelle Chapman . . کاش می شد برای یه بارم که شده برای خودمون زندگی کنیم شعار قشنگیه.. ولی وقتی خوب نگاه کنیم می بینیم که کلی از کارایی که انجام می دیم بدون اینکه بدونیم شاید، برای دیگرانه.. . . . دیــــــــــــــــــــــگران!
-
*Hell is the very others
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 22:10
. . فقط می گن که چرا نمی گی؟ ولی نمی دونن که سخته گفتن و اینکه وقتی می گی هیچ اتفاقی نمی افته جز اینکه حس می کنی یه تکه از فکرت و بودنت و دادی به کسی که واقعا براش اهمیتی نداره یا اگرم اهمیتی داره از دید خودشه و سوژه ای برای فایل بندی ذهنی و قضاوتش. برای من که این طوری بوده می دونم برای خیلیا این طوری نیست ولی کاش این...
-
?But folly is not always by choice, is it
یکشنبه 20 بهمنماه سال 1387 01:09
. . . جایی که جهل نعمت است، عاقل بودن حماقت است. ـThomas Gray . .
-
*Often memory fails me and sometimes I fail memory
پنجشنبه 19 دیماه سال 1387 18:20
. . جالبه... هر وقت چیزی یادم می آد، بقیه یادشون نمی آد... و وقتی چیزی یادم نمی آد همه یادشونه . . . که این آخری البته زیاد اتفاق میافته! . . . ?!eitherway, I fail! But what if it's not just me and memory* + یادش بخیر پارسال این موقع چه برفی باریده بود و می بارید و ... . . چرا دیگه برف نمی باره؟
-
Lost
یکشنبه 15 دیماه سال 1387 21:41
Tandi Venter ?Where is the wisdom we have lost in knowledge ?Where is the knowledge we have lost in information T.S.Eliot . .
-
!Reminder
یکشنبه 8 دیماه سال 1387 22:44
. . . داشتم فکر می کردم به اینکه چطوری ما می دونیم که قراره یه روز نباشیم و با این حال جوری زندگی می کنیم که انگار همیشه هستیم.. فکر کنم دقیقا همینه که فکر می کنیم اون یه روزی حالا حالا ها نیست... می دونم که اگه باورمون بشه یا اینکه بخواهیم همش بهش فکر کنم اونوقت نمی تونیم زندگی کنیم و اینکه این فراموشی گاهی لازمه...
-
Illusion
جمعه 29 آذرماه سال 1387 22:00
. . نمیشه گفت بده.. توهم این که فکر کنی یه چیزی هست اونم جوری که دوست داری بعدم باورش کنی چون باید باورش کنی تا ادامه بدی گاهی جالبه متفاوته گاهیم لازم شایدم یه زمانی تنها راه بریدن از واقعیتای تلخی باشه که تجربه می کنی اما بعدش یادت میره که نمی تونه واقعی باشه فقط چون تو باورش کردی! بعد یه دفعه، بدون این که بفهمی از...
-
!I "think" I'm "talk"ing
سهشنبه 26 آذرماه سال 1387 10:29
. . . وقتی بیشتر از همیشه به کسی احتیاج داری..همه ناپدید می شن. شایدم ظاهرا هستن ولی دیده نمی شن.. نمیشه ام انتظار دیگه ای داشت. اگه فکر می کردن که داری، حتما بودن. اگه داشتی حتما می گفتی! اصلا مگه حرفای سکوت شنیدن داره؟ . . یه وقتی بودم. یه دوست خوب. کسی که گوش می کرد. کسی که بود وقتی کسی به بودن یه نفر احتیاج داشت....
-
A New Mind
یکشنبه 24 آذرماه سال 1387 00:13
Moni Gallery . . . آدم متفاوتی شده بودم، در دنیای متفاوتی زندگی می کردم که همه چیز جدید و روشن بود، اما همه قضاوت های عادیم ترکم کردند. انگار که ذهنم کاملا خشک شده بود و ذهن جدیدی داشتم، زیبا و زلال اما ناآشنا و سخت برای از پس برآمدن . تمام واقعیت های معمولی قدیمی بی مصرف [از بین] رفته بودند... ـIris Murdoch . .
-
پی نوشت: می دونم که فعلا اصلا نمی تونم بنویسم!
جمعه 15 آذرماه سال 1387 22:24
. . . یکی می پرسه یعنی چی؟ این کار چه معنی می ده؟ اون یکی هم فکر میکنه که می دونه یعنی چی! پس دیگه نمی پرسه.. . . . . داشتم راجع به یه چیزی فکر می کردم.. بعد گفتم اینو بنویسم..ولی الان یادم نیست چی بود؟! . . نه! یادم نمی یاد! . . .
-
Paradox
سهشنبه 5 آذرماه سال 1387 00:07
اگه فقط یه لحظه خاموش میشدی........ . . . . . . . . . . . ولی اونوقت دیگه نبودم که حس کنم..
-
؟
یکشنبه 26 آبانماه سال 1387 01:02
. . That's what people do... ...they stay alive for each other . The Hours . . . .
-
The Play
جمعه 24 آبانماه سال 1387 23:32
Steve Thoms این دنیا برای آنهایی که فکر می کنند کمدی ست، و برای آنها که احساس می کنند تراژدی. -Horace Walpole
-
Exile
جمعه 17 آبانماه سال 1387 19:14
. . افلاطون: ...خانه ما جای دیگری ست و ما را مانند آهنربا به خود می کشاند. سقراط: ...خانه ما شاید جای دیگری باشد، اما ما محکوم به تبعیدیم، به زندگی با هم تبعیدیهامان. ـIris Murdoch . . . . .
-
..Don't go back...please
جمعه 17 آبانماه سال 1387 15:36
. کاش هیچ گذشته ای نبود هیچ خاطره ای هیچ .. . . تکرار هم دیگر معنایی نداشت.. و نگرانی.. . . . همین.
-
The Hardest Part
جمعه 10 آبانماه سال 1387 22:27
یه حسی بود که می گفت دوستش داشت... همه سعی شو می کرد .. تا کم نیاره.. شایدم زیاد اصرار کرده بود.. . . . بزرگ بود براش.. از حرکت بی تعادلش می شد فهمید.. از چرخای بزرگش ... پاهاش به سختی به رکابا می رسید.. اما شوق و ذوقش تو همون حرکت زیگزاگش مشخص بود.. . . . فکرا و برداشتایی که دیگران راجع بهمون دارن خیلی جالبه... خیلی...
-
Eternal Words
شنبه 4 آبانماه سال 1387 01:26
. . . . کلمات البته قوی ترین دارویی* هستند که توسط انسان مصرف می شود. -Kipling . . . *این کلمه البته یه جورایی ایهام داره!!
-
...That's Life
سهشنبه 30 مهرماه سال 1387 23:23
Bo Brannhage . . . هرگز به آینده فکر نمیکنم. به اندازه کافی زود میآید. آلبرت انیشتین . .
-
(Problem (2
جمعه 19 مهرماه سال 1387 19:36
Tiago Garcia . . . I was just guessing at numbers and figures Pulling the puzzles apart Questions of science, science and progress ... Do not speak as loud as my heart . . . Cold Play - .
-
Free
جمعه 5 مهرماه سال 1387 16:39
Evelyn Peterson . . . دیگر نمی توانست بر دوش بکشد.. . . همه آرزوها همه ترس ها همه غم ها همه نگرانی ها همه دوست داشتن ها همه انتظارها همه اشک ها و همه نگفتنی هایش . . را در کوله باری ریخت و در جایی دور جا گذاشت . . . . . . . حالا می توانست پرواز کند..... . .