.
.
مادر بافتنی می بافد
پسر می جنگد
مادر فکر می کند همه اینها طبیعی ست.
و پدر..پدر چه می کند؟
او کار می کند
زنش بافتنی می بافد
پسرش می جنگد
و او کار می کند
پدر.. فکر می کند همه اینها طبیعی ست.
و پسر....و پسر
او چه فکری می کند؟
پسر هیچ فکری نمی کند..مطلقا هیچ..
پسر..مادرش بافتنی می بافد... پدرش کار می کند...خودش می جنگد
زمانی که جنگ تمام شود
با پدرش کار خواهد کرد
جنگ ادامه دارد..مادر بافتنیش را ادامه می دهد
پدر ادامه می دهد..کار می کند
پسر کشته می شود و دیگر ادامه نمی دهد
پدر و مادر به گورستان می روند
پدر و مادر فکر می کنند این طبیعی ست
زندگی ادامه دارد..زندگی با بافتنی..جنگ..و کار..
-Jacques Prevert
.
.
خیلی قشنگ بود ...مونتها من الان نمیدونم چه نظری میشه داد..
بعدن برمیگردم.
سلام
واقعا وبلاگ جالبی دارید . با تبادل لینک موافقید ؟
خوشحال می شم ما رو لینک کنید و اجازه لینکتون رو به ما بدید .
عنوان لینک ما
(وبلاگ هادی محمدی)
اگه با تبادل لینک موافق بودید حتما به من اطلاع بدید که شما رو با چه عنوانی لینک کنم .
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام![](http://www.blogsky.com/images/smileys/004.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/005.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/005.gif)
(گل)
خوب هستین؟
e کلی ببخشیددد مثل اینکه من خیلی دیر سر زدم آخه چند بار سر زدم آپ نکرده بودید بعد دیگه هیچی دیگه خلاصه شرمنده.
نوشتههایی که انتخاب میکنید خیلی قشنگن تابلو خیلی مطالعه دارید نه سطحین نه خیلی پیچیده.
من خواستم راجع به این نوشتتون یه چی بگم بعد دیدم من شروع کنم به تحلیل کردن دیگه همینجوری مینویسم اونوقت میشه یه طومار! خجالت کشیدم ننوشتم!
خوب خوب خوب باشید .
تا بعد.
اینم یه قاچ از زندگیه منتها به نظر من یه قاچ با مزه ی تلخ.
چشمهامون به عادت دیدن، عادت دارن.. نمیدونم کی طبیعی بودنو میفهمیم
سلام یه کلاس بافتنی کامل بود مرسی
این است زندگی
تکرار..تکرار...........تکرار.......................خستگی............................................تمام
به روزم .و متاسفم
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام![](http://www.blogsky.com/images/smileys/004.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/004.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/004.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/003.gif)
اما شما من خیلی خوشحال میشم زود به زود پستاتونو بخونم.![](http://www.blogsky.com/images/smileys/017.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/017.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/017.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/007.gif)
مرسی منصوره جون خیلی خیلی خیلی لطف دارید عزیزم.
آره خوب دیگه قسمت بود دیگه یخورده سخت بود آخه همه دوستام که پارسال باهام موندن که رتبشون پارسال از من بدتر بود از من بهتر شدن.
اما خوب مهم نیست حتما صلاحی در کار بوده.
شما چرا دیگه دیر به دیر آپ میکنید؟؟؟!!
من یادمه یه مدت زود به زود آپ میکردید
با آقای یا من یا مرگ رقابت گذاشتین هر کی دیرتر آپ کرد؟!!!
حالا اون اصلا مهم نیست آپم نکنه یا بکنه یا وبلاگشو تعطیل کنه اشکال نداره
یه وقت فکر نکنید من بیرحمما نه اما آقای یا من یا مرگ ما باهم حساب زیاد داریم باید تصویه کنیم
حالا بچه خیلی بدیم نیست
اگر چه هیچ چیز طبیعی نیست .... خوشحال میشم که به من سر بزنی.
سلام
مبعث مبارک
تو که بد تر از من هنوز آپ نکردی که!
کجایی؟
درود,ای لحظه ی شفاف!در بیکران تو زنبوری پر می زند.
جالب بود
موفق باشی.
وب سایتت جالبه
موفق که هستی!
امیدوارم موفق تر بشی