Simon Colmer
.
.
.
-چطور کسی می تونه روش و برگردونه و...بگذره؟
-خب..شاید باید بر می گشته یا شاید زندگی تو این گذشتن جریان پیدا می کرده...شایدم اون طرف براش بهتر بوده...
- ...
شاید ... یعنی واقعا اینطوری بوده؟
- نمی دونم..
- ولی همیشه دلیلش این نیست..
-.... .
.
آیا در این دیار کسی هست که هنوز از آشنا شدن با چهرهی فنا شدهی خویش وحشت نداشته باشد..؟!
.
.
من فکر کنم آدم باید بعضی وقتا چشاشو ببنده و دیگه وا نکنه..
.
.
توان صبر کردن برای رو در رویی با آنچه باید روی دهد ..برای مواجهه با آنچه که روی میدهد...شکیبیدن ...گشاده بودن...تحمل کردن آزاده بودن...
.
.
من فکر کنم تو زندگیه هر آدمی پیش میاد چیزی که توان رویارویی باهاشو نداره...پس راهی جز پشت کردن نیست..مونتها ما آدما این مدلیم که وقتی خودمون به چیزی پشت میکنیم ...به خودمون کاملا حق میدیم اما وقتی میبینیم که دیگران اینکارو میکنن آزار میبینیم....
بله... با این تفاوت که ما یه روز «ما» ییم و روز بعدی «دیگران»...
سلام
دوست گرامی
وبلاگ زیبایی دارید موفق باشید
یاحق
سلام
میشه گفت شاید قسمت نبوده
ویا اون لیاقتشو نداشته
و شاید یه امتحان
به هر حال حتما یه فکری بوده که برگشته و یا برگشت میکنیم
راستی لیسانس زبان هستی