فصل NO
The silence depressed me. It wasn't the silence of silence. It was my own silence. ~Sylvia Plath, The Bell Jarفصل NO
The silence depressed me. It wasn't the silence of silence. It was my own silence. ~Sylvia Plath, The Bell Jarروزانهها
همهپیوندها
جدیدترین یادداشتها
همه- قصه ها
- [ بدون عنوان ]
- addictin
- اشتباهی
- [ بدون عنوان ]
- فصلی دیگر
- ؟؟؟
- [ بدون عنوان ]
- ?Just Tell Me Why
- .......
- Hell is the very others II
- *Hell is the very others
- ?But folly is not always by choice, is it
- *Often memory fails me and sometimes I fail memory
- Lost
- !Reminder
- Illusion
- !I "think" I'm "talk"ing
- A New Mind
- پی نوشت: می دونم که فعلا اصلا نمی تونم بنویسم!
- Paradox
- ؟
- The Play
- Exile
- ..Don't go back...please
- The Hardest Part
- Eternal Words
- ...That's Life
- (Problem (2
- Free
بایگانی
- خرداد 1389 1
- اردیبهشت 1389 1
- فروردین 1389 1
- بهمن 1388 2
- آذر 1388 1
- خرداد 1388 2
- اسفند 1387 1
- بهمن 1387 4
- دی 1387 3
- آذر 1387 5
- آبان 1387 6
- مهر 1387 5
- شهریور 1387 4
- مرداد 1387 5
- تیر 1387 7
- خرداد 1387 16
- اردیبهشت 1387 10
آمار : 36580 بازدید
Powered by Blogsky
?..Is she happy
Brad Rickerby
.
.
-داره لبخند می زنه...خوشحاله؟
-مهم اینه که آدم به کسی چیزی نگه..
-به نظر که خوشحال میاد..پس مشکل چیه؟
-سفره دلت و پیش همه باز نکن..
بذار یه چیزی بهت بگم...همه چیز اونطوری نیست که به نظر میاد...
-Mona Lisa Smile
.
.
منصوره
جمعه 28 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:55 ق.ظ
مرسی از آدرس سایت
who knows? may be, no?
این آزاده کیه
چرا نشد نظر بزاری.داری سیاسی حرف میزنی ها
خوشبختانه شکل های اینجا همه جالبن برای انتخاب نیازی به وسواس ندارم
سلام
نوشته ی زیبایی بود
همیشه در پس نوشته هات یا دچار علامت سوال می شم یا لبخند
ببخش منصوره جان چند وقت نمی تونستم بیام .
و اینکه جدا حافظه ام هم ضعیفه
خیلی خوبه که انقدر آپ می کنی!بر عکس من!موفق باشی . پایدار
سلام
هیچ وقت هیچ چیز اون طور که به نظر میاد نیست
سلام دوست عزیز
مطالب وبلاگت خیلی جالبه
خیلی لذت بردم
امیدوارم ما رو فراموش نکنی
فعلاً
لطفا بگو کدوم شکل دوبار تکرار شد
جان جان چه حالی میکنم
مرسی منصوره ؟ان!!!علامت سوال رو با حرف مناسب پر نمائید.
اما هر چه هست در آشفتگی دست و پا میزنم، جامعه ای که به ما می گوید بسیاری از آنچه می دانستیم و تحسین می کردیم اشتباه است و نیروئی نامرئی که ما و ارزشها و آرمانهایمان را به حاشیه می راند ....... نمی دانم شاید ایراد از من است.
اما .......... فقط .......... شاید.
سلام
خوب اینکه یه چیزی اونی نباشه که به نظر میاد درسته ولی مسئله اینه که گاهی نمیشه سفره دلت سر میره و مجبوری درد دل کنی...
منننن برگشتم....!
سلام
خوب اینکه یه چیزی اونی نباشه که به نظر میاد درسته ولی مسئله اینه که گاهی نمیشه سفره دلت سر میره و مجبوری درد دل کنی...
منننن برگشتم....!
پیش هرکی که نه نه نه نه نه!
ولی خوب منصوره جون سفره دل آدمم کلا پیش کسی باز نشه از یه جا دیگه تو درون خود آدم سر باز میزنه بعد دیگه معلوم نیس چی به سر آدم میاد.خود خود خود آدم فقط برا تصمیم گیری و اینجور چیزا کافی نیست خونه اول و آخرش یکی باید باشه یه دوست یا خواهر برادر پدر مادر هرکی یکی باشه که آدم بتونه تکیه کنه و اعتماد .
مهم اینه که آدم به یکی بالاخره بگه.
من یکی برام بود که همیشه همه چیو بهش میگفتم .الان فکر کنم نیست بعد من نمی‌دونم چی کار میشه کرد!!
واقعا وبلاگتون عالیه من که ادعایی ندارم ولی باید برم به این وبلاگ یا من یا مرگ بگم بیاد از شما یه چی یاد بگیره