فصل NO

The silence depressed me. It wasn't the silence of silence. It was my own silence. ~Sylvia Plath, The Bell Jar

فصل NO

The silence depressed me. It wasn't the silence of silence. It was my own silence. ~Sylvia Plath, The Bell Jar

...Now or Never

.

.

 

سخته..(چقدر من از این واژه استفاده می کنم..خب مسلمه که سخته..مگه قرار بود آسون باشه؟سخت هم از اون واژه های نسبیه..معنی نداره..مگر در متن..و تازه بازهم اگه حتی اینو یه متن در نظر بگیریم معنای ثابتی نداره.. )

...

اینو که بارها گفتم- در گونه های مختلف- که منظور و رسوندن سخته...خیلی وقتا منم ترجیح می دم که اصلا کسی منظورمو نفهمه..یعنی اصلا تلاشم نمی کنم که بفهمه..ولی خب یه وقتا برای آدم مهم میشه که بفهمه..نه هرکس البته...

شایدم آدم بیخودی فقط انتظار داره که بفهمه..شاید اصلا نمیشه فهمیدش...اصلا چرا باید بفهمه واقعا؟ چیزی که تو ذهن ماست و برای من معنی داره دلیلی نداره برای کس دیگه هم داشته باشه... تازه از کجا معلوم سخت تر نشه؟

خودمونم هیچ وقت نمی فهمیم شاید منظورمونو..یعنی فکر می کنیم که می فهمیم شاید..چون باید فکر کنیم..اگه کس دیگه ای نباشه که اینجوری فکر کنه..ولی برای بقیه بایدی در کار نیست..چون اونام باید بتونن منظور خودشونو بفهمن..واگه بخوان همزمان تلاش کنن منظور ما رو هم بفهمن ،شاید دچار تناقض شن..

.

.

سعی نکنین بفهمین منظورمو ازین نوشته ها...همون برداشت هرکسی با ذهنیت خودش خیلی درست تره..

.

راستی..بی ربطه ولی.. کاش یادمون باشه که هیچ وقت نمی دونیم چه زمانی آخرین باریه که کسی و می بینیم یا باهاش حرف می زنیم..هممون می دونیم مرگ هست..بهش فکر می کنیم..ولی شاید خوب نمی بینیم..کاش یه جوری رفتار کنیم که اونایی که حتی خیلی هم بهمون نزدیک نیستن ولی به هر حال بخشی از وجودمون و زندگیمونو تشکیل می دن برداشت غلطی از رفتارمون نداشته باشن و بدونن برامون عزیز و با ارزشن..هر لحظه! شعار خوبیه..کاش بشه عملیش کرد..

 

 

شایدم بهتر بود فعلا ننویسم..

.

....

 

نظرات 6 + ارسال نظر
پگاه اریان (وبلاگ سارا صولتی) سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:23 ق.ظ http://tarmita.blogfa.com

وبلاگتون زیباست و مطالبش خواندنی...
در ضمن خوشحال میشیم قدم رنجه کنید و آغاز رمان هجده هزار صفحه ای سی جی ام: ویگو مورتنسن نوشته سارا صولتی را مطالعه کنید. این براستی باعث افتخار ماست که "شما" هم آن را بخوانید.

سارا سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:25 ب.ظ http://www.randeshode.blogsky.com

سلام .خوبی؟
یه زمانی یه اعتقاداتی داشتم ..الان ندارم..که توش می گفت وقتی می خوای با کسی رفتاری داشته باشی حالا هر رفتاری ، مرگ خودت رو به یادت بیار تا بهتر رفتار کنی...
حالا نمی دونم ولی .فقط می دونم وقتی مردم حداکثر بعد از یه نسل دیگه فراموش شدم و نیسسسسستم
پایدار باشی
به روزم

البته من بیشتر منظورم اطرافیانمون بودن..ولی خب مسئله یه طرفه نیست به هرحال..

به شکل غمگینی فرهادم سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:35 ب.ظ http://mircle.blogsky.com

به نظر میاد این مسئله برا شما خیلی چالش برنگیزه..؟این‌طور نیست دوست عزیز..؟آخه چند بار مطرحش کردید..هر وقت مسئله براتون حل شد به منم بگید آخه برا منم هیچ وقت حل نمیشه..!

نخیر دوست عزیز!
من گفتم بگم مشکل بقیه شاید حل شه!

غروبفسا چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:16 ب.ظ http://ghorobefasa.blogfa.com

سلام دوست عزیزم
وبلاگ بسیار زیبایی دارید
به وبلاگ من هم سری بزنید خوشحال میشم
منتظر حضور پر مهرتون هستم
با تشکر از شما
*سارا*

بادام تلخ چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:40 ب.ظ http://white-black.blogsky.com/

خوب میشه از این متن ایجوری نتیجه گیری کرد که تو کمی خسته شدی از نوشتن!
که من باهاش مخالفم چرا که این بطور مستقیم با اینکه خیلی سخته ارتباط نداره بلکه یه جورایی واکنش منطقی و غیر قابل کنترل و ناخودآگاه ذهن تو هستش که در مقابل یکسری ناملایمات که ما بهش میگیم سختی بروز میکنه! که حتی ممکنه اصلا سختی نباشه یعنی اگه بیای و خودت رو به جای کسی مثل رئیس جمهور بوتیمار شرقی و یا سپور محله های پائین دست رم قرار بدی شاید اصلا هم سخت نباشه و یا حتی ممکنه بخوای خودت رو در نگاه یه پیانیست جوون و فقیر که عاشق اون دختر نقاشه تو پارک آی و یا اون دختر که سالهاست داره باله یاد میگیره و تازه امروز فهمیده که راک انرول دوست داشه قرار بدی و این بار ببینی که زیاد هم راحت نیست و یا حتی طاقت فرسا بنظر میرسه که نهایتا باید بشینی جای خودت و بفهمیی که تمام اینها انعکاس ذهن تو بوده یا یه حس گذرا و قابل حله!
D:
(":

wowww
خیلی خیلی جواب جالبی بود...حواسم پرت شد!!باید کلی به همه اینا فکر کنم بعد خستگی و سختی و اینا همه یادم میره !!ممنون!

فرهاد پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:27 ق.ظ

آخ جون من ۱۰۰۰مین نفر شدم ...هوراااااااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد