فصل NO

The silence depressed me. It wasn't the silence of silence. It was my own silence. ~Sylvia Plath, The Bell Jar

فصل NO

The silence depressed me. It wasn't the silence of silence. It was my own silence. ~Sylvia Plath, The Bell Jar

"Confessions of a "grown up

 

‌‌

                                              Jan Smith

.

چقدر سخت شد همه چیز..

سخت..

درست مثل هرسالی که امتحانامون برامون از سال پیش سخت تر بودن و سال بعد به نظرمون خیلیم آسون میومدن.. حالا هم فرقی نکرده..بازم همونه..

 

چه دنیای قشنگ و پاکی دارن بچه ها..می دونم یک میلیون بار تا حالا این حر ف و شنیدین..ولی خوش به حالشون..

همدیگرو دوست دارن..بدون هیچ انتظاری..

با هم دعوا می کنن...۲ دقیقه بعد یادشون میره..

اصلا براشون اهمیتی داره که کی چی فکر می کنه..

ولی با این حال کلی می فهمن..خیلی بیشتر از اون چیزی که ما فکر می کنیم..

خیلی گلن..خیلی...

حیف که اینجوری نمی مونن..

 

نه این که بخوام بچه شم دوباره..نه..چون می دونم که بعدش دوباره باید بزرگ بشم..

اصلا!

می گن باید کودک درونتون و همیشه بیدار نگه دارین..نمی دونم ..می گن دیگه...یه وقتی حرفای رونشناسا برام خیلی جالب بود..اکثرا هم باهاشون هم عقیده بودم..ولی حالا..اکثرا حرفاشون به نظرم مسخره میاد!

ولی هیچ کس نمی گه که کودکه اگه بعد مدتهای مدیدی بیدار شد ... تو این دنیای «بزرگ» باید چیکار کنه؟

تازه از کجا معلوم اون کسی که حالا بزرگ شده دیگه اصلا جایی برای این کودکه داشته باشه؟

.

.

 

 

۱.علت استفاده از مثال امتحان برای اینه که من بعد از ۶ سال این ترم امتحان ندارم و دلم تنگ شده یه مقداری!!

۲.علت گفتن این علت هم اینه که من می تونم زود به زود آپ کنم و فقط دارم احساس همدردیمو نشون می دم!

۳.حالم  هم کاملا! خوب است!

نظرات 4 + ارسال نظر
به شکل غمگینی فرهادم پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:04 ب.ظ http://miracle.blogsky.com

والا ما که از بس کودک درونمونو زنده نگه داشتیم دیگه کل وجودمون شده کودک درون!!...هر چی ظرفیت می‌خواد آخه..!..و اینکه خوشبحالت من شخصا دوست دارم جای تو بودم...بدون امتحان بدون دغدغه...

آره واقعا! اون بدون دغدغه ش خیلی وصف حال بود!!! شما خوبی؟!

فروز پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:31 ب.ظ http://kashiekeder.blogsky.com

از کجا معلوم ؟ نمی دونم، اما خوش بحال بچه ها که دورن از این بزرگتر ها .....موافقم برگشتن به بچگی هیچ چیز رو تغییر نمی ده چون فکر می کنم اوضاع همان طور هست.

hera پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:58 ب.ظ http://www.narmela.blogfa.com

سلام
خب همیشه چیزهای آزار دهنده هست...
چون به عقب نگاه میکنیم خوب به نظر میرسه...

قشنگ بود
بای...

تتی جمعه 24 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:44 ب.ظ

تا حالا روش فکر نکردم
یعنی ادم متوجه نیست داره بزرگ میشه
واصلا کی بزرگ میشه یا شده
حس عجیبیه
روش فکر میکنم

کاش چاره دیگه ای هم بود..
مرسی که سر می زنی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد